امام زمان (عجل الله)
یک مدرک زنده
حدود دو سال قبل شخصی به نام ابومحمد از کنیاسوالی درباره ظهور مهدی منتظر از رابطه العالم الاسلامی که از منتفذترین مرکز مذهبی حجاز و مکه است کرده است.
دبیر کل رابطه محمد صالح القزاز در پاسخی که برای او فرستاده است ضمن تصریح به اینکه (( ابن تیمه )) موسس مذهب وهابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدی را پذیرفته؛ متن رساله کوتاهی را که پنج تن از علمای معروف فعلی حجاز در این زمینه تهیه کرده اند برای او ارسال داشته است.
در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی و محل ظهور او یعنی مکه چنین می خوانیم.
...به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم خداوند به وسیله او (مهدی) جهان را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.
او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) خبر از آنها در کتب صحاح داده است.
احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابه پیامبر (ص) نقل کرده اند از جمله:
عثمان بن عفان، علی بن ابی ابیطالب، طلحه بن عبیدالله، عبد الرحمان بن عوف، عبدالله بن عباس، عمار یاسر، عبدالله بن مسعود، ابوسهید خدری، ثوبان، قرة بن اساس مزنی، عبدالله بن حارث ابوهریره حذیفه بن یمان، جابر بن عبدالله ابوامامه، جابربن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالک، عمربن حصین و ام سلمه.
اینها بیست نفر از کسانی هستند که روایات مهدی را نقل کرده اند و غیر از آنها افراد زیاد دیگری نیز وجود دارند.
سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده که در آن بحث از ظهور مهدی شده که آنها را نیز می توان در ردیف روایات پیامبر قرار داد؛ زیرا این مساله؛ از مسائلی نیست که با اجتهاد بتوان چیزی پیرامون آن گفت ( بنابراین آنها نیز مطلب را از پیامبر شنیده اند)
سپس اضافه می کند.
هم احادیث بالا که از پیامبر نقل شده و هم شهادت و گواهی صحابه که در اینجا در حکم حدیث است، در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث پیامبر اعم از سنن ومعاجم و مسانید آمده است از جمله.
سنن ابوداود، سنن ترمذی؛ ابن ماجه، ابن عمرالدانی، مسند احمد و ابن یعلی وبزاز؛ و صحیح حاکم و معاجم طبرانی (کبیر و متوسط) و رویانی و دارقطنی و انعیم در اخبار المهدی و خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساکر در تاریخ دمشق و غیر اینها.
بعد اضافه می کند.
بعضی از دانشمندان اسلامی در این زمینه کتابهای مخصوصی تالیف کرده اند از جمله.
ابونعیم در ((اخبار المهدی)) ابن حجر هیثمی در ((القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر))، شوکانی در ((التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح)) ادریس عراقی مغربی در ((المهدی)) ابوالعباس بن عبدالمومن المغربی در کتاب ((الوهم المکنون فی الرد علی ابن خلدون)).
و آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است.
عده ای از بزرگان و دانشمندان اسلام از قدیم و جدید نیز در نوشته های خود تصریح کرده اند که احادیث در زمینه مهدی در سر حد تواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نیست) از جمله:
السخاوی در کتاب ((فتح المغیث))، محمدبن احمدالسفاوینی در ((شرح العقیده)) ابوالحسن الابری در ((مناقب الشافعی))، ابن تیمیه در کتاب فتاوایش، سیوطی در ((الحاوی)) ادریس عراقی در تالیفی که در زمینه ((مهدی)) دارد، شوکانی در کتاب ((التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر...)) محمد جعفر کنانی در (نظم المتناثر))، ابوالعباس بن عبد المومن در ((الوهم المکنون...))
در پایان بحث میگوید (تنها) ابن خلدون است که خواسته احادیث مربوط به مهدی را با حدیث بی اساس و مجعولی که می گوید ((لا مهدی الا عیسی)) مهدی جز عیسی نیست، مورد ایراد قرار دهد؛ ولی بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد کرده اند؛ بخصوص ((ابن عبدالمومن)) که در رد گفتار او کتاب ویژه ای نوشته است که از 30 سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته.
حفاظ احادیث و بزرگان دانشمندان حدیث نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدی مشتمل بر احادیث ((صحیح)) و ((حسن)) است و مجموع آن متواتر می باشد.
بنابر این اعتقاد به ظهور مهدی(بر هر مسلمانی) واجب است و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت محسوب می شود و جز افراد نادان و بی خبر یا بدعتگزار آنرا انکار نمی کنند.
به عقیده ما بحث فوق چنان روشن است که نیاز به هیچگونه توضیح اضافی ندارد با این حال آیا آنها که می گویند عقیده به ظهور مهدی یک فکر وارداتی است در اشتباه بزرگی نیستند؟